اگر از حال این روزهام بخوام بگم...

گرسنگی دائمی که دلم نمیخواد چیزی بخورم. اگر بخورم نهایت ۴-۵ قاشق، بعدشم باید حالت تهوع و سنگینی رو تا چند ساعت تحمل کنم.

از بوها نگم...! نمیتونم آشپزی کنم چون بوی هر غذایی حالم رو بهم میزنه، از بوی ظرف های کثیف نمیتونم برم طرف سینک. اگه همسری همکاری نمیکرد خونمون دیگه جای زندگی نبود!

بی اعصاب، کم طاقت، خسته و کلافه ام.

نمیدونم چطور قراره روزای جدید درسی رو شروع کنم‌... منی که حتی حوصله شنیدن یه آهنگ تا آخر رو ندارم، چجوری سر کلاس ها دووم بیارم؟ تازه درسم بخونم... کارامم پیش ببرم...!

خدایا خودت کمک کن...

+ ببخشید دز بدحالی این پست زیاد بود... تو این دو هفته اخیر، خیلی بهم سخت گذشته واقعا :(